هرسال که می‌گذرد نسبت تورم و گرانی با افزایش حقوق مردم همخوان نیست و هر سال دهک‌هایی از جامعه نسبت به سال قبل فقیرتر می‌شوند. در چنین شرایطی آیا نباید انتظار خمشگین شدن و ناهنجاری داشت؟ در چنین شرایطی افراد به جایی می‌رسند که دیگر به جامعه اهمیتی نمی‌دهند و فقط در پی حفظ خود هستند.

مصطفی-اقلیما

همشهری‌آنلاین - پرونده‌های ویژه: تعدد اخبار حوادث و جرم و جنایت و مواجهه روزمره با آن‌ها در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی زنگ خطرهایی را در سطح افکار عمومی به صدا در آورده است. آمارها نیز حاکی از افزایش سرقت به ویژه‌های سرقت‌های خرد از جمله موبایل قاپی در تهران دارند و هر از گاهی وقایع هولناکی چون سربریدن زن ۱۷ ساله اهوازی نگرانی‌هایی را در جامعه به وجود آورده است. در این میان برخی از صاحب‌نظران معتقد هستند که جامعه دچار نوعی نارضایتی و خشم است که به شکل جرم و جنایت ظهور و بروز پیدا می‌کند.

مصطفی اقلیما،استاد دانشگاه و کارشناس اجتماعی در گفت‌وگو با «همشهری آنلاین» در توضیح این مسئله می‌گوید که خشم اجتماعی معلول علت‌هایی از جمله وضعیت اقتصادی است. رییس انجمن علمی مددکاری ایران تاکید می‌کند که افراد جامعه در هر مقطعی وقتی با تبعیض روبه‌رو می‌شوند دچار خشم و نارضایتی خواهند داشت و این خشم  زنجیره وار در جامعه تسری پیدا می‌کند. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.  

خشم اجتماعی چه زمانی در جامعه به وجود می‌آید و چگونه بر بالا رفتن آمار جرم و جنایت تاثیرگذار است؟

وقتی راجع به خشم اجتماعی صحبت می‌کنیم باید توجه داشته باشیم که خشم خود علت نیست بلکه معلولی از علت‌ها است. یعنی هیچ فردی بی‌دلیل و بی‌جهت خشمگین نمی‌شود و علل مختلفی منجر به این وضعیت می‌شود. بنابراین با یک مسئله اجتماعی مواجه هستیم که خود معلول علل و عوامل بسیاری است و ناگهان به وجود نیامده است. خشم اجتماعی وقتی اتفاق می‌افتد که عمده مردم از وضعیت خود ناراضی و خشمگین هستند. یعنی وقتی با فرد صحبت می‌کنید از خانواده، دولت، کار و مجموعه شرایط خود ناراضی است و همه این عوامل مثل یک زنجیره بر فرد اثر گذاشته‌اند.  چرا که اگر حتی یکی از این‌ها هم درست کار کند فرد می‌تواند خشم خود را تا حدودی تعدیل کند اما عمدتا همه عوامل موثر بر زندگی فردی و اجتماعی مثل یک زنجیره بد کار می‌کنند و منجر به نوعی نارضایتی و خشم اجتماعی می‌شوند. این نارضایتی هم مسری است و مثال آن نیز ساده است. یک استاد دانشگاه خشمگین نمی‌تواند دانشجوهای خوبی تربیت کند و بر محیط دانشگاه اثر مخرب دارد. یا فرض کنید در محیط کاری به جای شایسته‌سالاری افراد با رابطه به مناصب بالا می‌رسند و این بر روان تمام افراد آن محیط تاثیر منفی می‌گذارد.

علل بنیادی‌تر این نارضایتی و خشم نهفته چیست؟

توجه کنید که وقتی کودکی به دنیا می‌آیند نه دزد است، نه آدمکش نه جانی. پدر و مادر در وهله نخست و سپس جامعه او را تربیت می‌کنند. فرض کنید فردی پدر و مادر از کودکی تمام مشکلات و خشم خود از جامعه و شرایط را در خانه بروز می‌دهند و خالی می‌کنند. از سوی دیگر او وقتی وارد جامعه می‌شود با تبعیض در سطوح مختلف آشنا می‌شود. می‌بیند که میان او و کودکان دیگر به لحاظ اقتصادی و اجتماعی فاصله و تبعیض وجود دارد. به این ترتیب این کودک خشمی انباشته دارد که به مرور افزایش و شدت پیدا می‌کند و سرانجام به نحوی ظهور و بروز می‌یابد. بنابراین وقتی این کودک در بزرگ‌سالی به فرض تبدیل به دزد شد درست است که باید مجازات شود اما در واقع سیستم است که این وضعیت را به وجود آورده است و فرد ماحصل آن است.

«مزیت انتشار  اخبار آسیب های اجتماعی  این است که جامعه منقلب می‌شود و سیاست‌گذاران و دولت موظف می‌شود تا یک قدم بردارد و همان یک قدم بهتر از هیچ است. از طرفی فشار اجتماعی در مجازات افرادی چون قاتل زن ۱۷ ساله اهوازی منجر می‌شود تا این جنایت‌های خانوادگی و قبیله‌ای کمتر رخ دهد. بنابراین روش درست این است که مردم از همه چیز آگاه شود و آگاهانه با شرایط مواجه شوند. باید مردم را قبول داشته باشیم و انتخاب را به آن‌ها واگذار کنیم.»

یعنی مواجه شدن با تبعیض در هر سنی می‌تواند منجر به بروز خشم شود؟

دقیقا. اگر تبعیض ندیده باشید و ناگهان با آن مواجه شوید ممکن است به سرعت خشمگین شوید و آن را بروز دهید. اگر در سنین و سطوح مختلف با تبعیض روبه‌رو شده باشید نیز تا حدی آن را تحمل می‌کنید اما آستانه صبر و تحمل شما سرانجام تمام می‌شود و به شکلی بروز پیدا می‌کند.

کوچک شدن سفره مردم، افزایش تورم و خط فقر و بیکاری چقدر در تاب‌آوری و کاهش آرامش آن‌ها تاثیر دارد؟

همیشه می‌گوییم که هر فردی یک حد فشار دارد. فرض کنید فردی ۱۰ مشکل دارد و بدن و ذهن او به نحوی این‌ها را مدیریت و تحمل می‌کند. اما وقتی مشکل یازدهم ایجاد شد آستانه تحمل تمام می‌شود و این فشار به دست، معده، کمر و در نهایت روان فرد وارد می‌شود. جامعه نیز به همین شکل است. به طور مثال وقتی فردی نمی‌تواند هزینه‌های درمان فرزند خود را تامین کند ممکن است دست به دزدی بزند. یعنی فشار اجتماعی و اقتصادی تا حدی زیاد می‌شود که او قادر به تحمل آن نیست و وادار به ارتکاب جرم می‌شود. هرسال که می‌گذرد نسبت تورم و گرانی با افزایش حقوق مردم همخوان نیست و هر سال دهک‌هایی از جامعه نسبت به سال قبل فقیرتر می‌شوند. در چنین شرایطی آیا نباید انتظار خمشگین شدن و ناهنجاری داشت؟ آیا می‌توانیم انتظار داشته باشیم که این تبعیض‌ها و نارضایتی‌ها که تبدلی به خشم شده به نحوی در جایی خالی نشوند؟ در چنین شرایطی افراد به جایی می‌رسند که دیگر به جامعه اهمیتی نمی‌دهند و فقط در پی حفظ خود هستند. پلیس امسال آماری داد درباره اینکه دزدهای دستگیرشده در بازه‌ای سه ماهه ۵۰ درصد برای بار نخست دست به ارتکاب جرم زدند. این یعنی افراد دزد نبودند اما راهی جز این نداشتند و وقتی با تبعیض مواجه شدند، به جایی رسیدند که دیگر هیچ اهمیتی برای هم‌نوعان خود قائل نیستند و به جرم و جنایت روی آوردند.

«در بازه‌ای سه ماهه ۵۰ درصد برای بار نخست دست به ارتکاب جرم زدند. این یعنی افراد دزد نبودند اما راهی جز این نداشتند و وقتی با تبعیض مواجه شدند، به جایی رسیدند که دیگر هیچ اهمیتی برای هم‌نوعان خود قائل نیستند و به جرم و جنایت روی آوردند.»

این ناهنجاری و خشم به شکل زنجیره نیز در جامعه ادامه پیدا می‌کند؟

بله،مثل یک زنجیره در جامعه گسترش پیدا می‌کند؛چرا که هر فردی می‌تواند در وهله نخست اطرافیان و سپس هر کسی که با او روبه‌رو می‌شود را به خشم بیاورد. اگر فردی در محیط کار حقی از او ضایع شود یا چنین حسی داشته باشد، علیه بقیه کار می‌کند و سیستم به همین شکل معیوب می‌شود. وقتی فردی به همان اداره و فرد رجوع می‌کند و کارش انجام نمی‌شود نیز عصبانی به خیابان می‌رود و خشمش را به نحوی در تعاملات اجتماعی خود بروز می‌دهد. چه کسی او را عصبی کرده؟ سیستمی که درست کار نمی‌کند. در چنین شرایطی پاسخگویی نیز وجود ندارد و فرد نمی‌تواند به نحو درست شکایت و عصابنیت خود را تسکین دهد و در نهایت به بدترین شکل این خشم در جامعه ظهور و بروز پیدا می‌کند.

 هشدار یک استاد دانشگاه  به گسترش زنجیره وار خشم در جامعه I تبعیض مهم‌ترین علت نارضایتی و خشم اجتماعی است
زمانی که حقی فرد ضایع شود علیه بقیه کار می‌کند و سیستم به همین شکل معیوب می‌شود

سوال دیگر اینجاست که انعکاس گسترده اخبار این جرم و جنایت‌ها در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی منجر به ایجاد حس ناامنی در جامعه نمی‌شود؟

این اخبار پیش از این نیز وجود داشت اما وسایل ارتباطی به شکلی نبود که خبر یک واقعه به سرعت در کشور منتشر شود و هر کسی از آن آگاه باشد. اما مزیت انتشار این اخبار این است که جامعه منقلب می‌شود و سیاست‌گذاران و دولت موظف می‌شود تا یک قدم بردارد و همان یک قدم بهتر از هیچ است. از طرفی فشار اجتماعی در مجازات افرادی چون قاتل زن ۱۷ ساله اهوازی منجر می‌شود تا این جنایت‌های خانوادگی و قبیله‌ای کمتر رخ دهد. بنابراین روش درست این است که مردم از همه چیز آگاه شود و آگاهانه با شرایط مواجه شوند. باید مردم را قبول داشته باشیم و انتخاب را به آن‌ها واگذار کنیم.

فکر می‌کنید چه اقداماتی می‌توان انجام داد که زنجیره خشم در جامعه گسترده نشود و شاهد افزایش میزان جرم و جنایت نباشیم؟

دو علت ریشه‌ای در ساختار وجود دارد که مقام معظم رهبری همواره به آن تاکید کرده‌اند. نخست شایسته‌سالاری و دوم پاسخگویی مسئولان است. اگر فردی در منصب خود شایسته باشد خود به خود پاسخگو نیز هست و این منجر به درست کارکردن سیستم می‌شود. وقتی سیستم درست کار کرد، تبعیض نیز در حوزه‌های اجتماعی و اقتصادی کاهش پیدا می‌کند و حس رضایت و آرامش در جامعه تسری می‌یابد. بنابراین علل خشم اجتماعی را باید در زیرساخت‌های کشور جست‌وجو و تا زمانی که این زیرساخت‌ها که پایه آن شایسته‌سالاری، پاسخگویی و رفع تبعیض است درست نشود، روند خشمگین شدن، نارضایتی و افزایش جرم و جنایت و سرقت در جامعه ادامه خواهد داشت.   

کد خبر 660466

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha